عاشقانه ها

اشعار و خاطرات عاشقانه

عاشقانه ها

اشعار و خاطرات عاشقانه

عاشقی 2 روزه!

( آشفتگی )

حرف کهنه زخم پنهان بجا مانده

ذکر درد همه برگشتن از روح جدامانده

کاش اسم شب تو در لب این طلسم جادو می ماند

کاش فکر تب تو در نفس جان غمت می خواند

توجونمی تو قلبمی تو خونمی

توعشق مهربونمی

وقتی تورو می بینم

دنیا برام قشنگه

جسارت من به تو صداقتی یکرنگه

تو اینو ازمن بدون

تو اینو با من بخون

عاشقی دوروزه

( امروز )

این مردم بی عاطفه با مهربونی قهر موندند

ترس و وحشت جای غیرت و جرئت نشسته

ترسی از قحط قوت زمستون

ترسی از ترس ترس شکستن

این همه ترس و وحشت چرا آمده

این همه عشق قدرت کجا آمده

می توان با کمی عاشقی زهر نوشید

در تکاپوی غم زجر نوشید

این تمام سکوت جدایی از توست

این همه نفرت از یادگاری توست

اگه تنهایی تو باعث آرامش درده

زندگی در انتظار همش طوفان مرگه

(خائن بالفطره )

راست میگن که دروغ خصلتتون تو همه زنگیتونه

راست میگن کینه توزی همه وجود بی خستگیتونه

راست میگن اگه بیتفاوتی سردی و بینجابتی

راست میگن تنهایی و ترس همه بیصداقتی

پرشده تو چشمتون تو ذهنتون تو قلبتون

ای شغالا ای پلنگا ای کلاغا شما خوبید

شما تقصیری ندارید عاشق صداقتید

این تو بودی که همه بد بودی

تو همه کاووس زندگی پر غم بودی

ای شغال مهربون بد سرشت

تو همه خوبی و خوبی و پراحساسی

تو یه راستی رو به صدرنگی

میدی آتیش میزنی می جنگی

ای کلاغ قد بلند زشت

ای همه سیاهی تو به من این رو می نوشت

تو به مردی و مروت به صداقت

میدی  زندگی تو آتیش می زنی باز به رفاقت

ای پلنگ مهربون ای عاشق

هیچ وقت این دشمنی رو یادت نره ای صادق

به تو میگم این همه بدونی از یادت نره

به تو میگم که همه دشمنی رو یادت نره

حالا من آخر این جدایی ها یادم نرفته

حالا من زندگی عاشقی رو یادم نرفته

اگه نفرینت کنم دود می شی آب می شی هیچ میشی

اگه زندونت کنم سنگ میشی سخت میشی پوچ میشی

اگه فکر کردی همه شغالا و پلنگا و کلاغارو

اگر فکر کردی همه عاشق سادگیهارو

زدی کشتی و آتیش زدی سوختی

نه این دروغه این خیاله این توهم سیاهه

تو خودت رو می کشی می سوزونی

مرگ بر تو اگه همه اینهارو بدونی